خداوند متعال حمد و ستایش را مخصوص کسی دانسته است که به تنهایی سزاوار حمد کامل است؛ زیرا به تنهایی جهان هستی را میگرداند و دارای ربوبیت مطلق است و از صفاتی چون حیات و قدرت و سرپرستی و علم و دانش و سایر صفات کمال از جمله دو صفت رحمن و رحیم که شایستهی ربوبیت و الوهیت اوست برخوردار است. این دو صفت سزاوار پروردگاری است که انسانها را در بهترین ساختار آفرید و آنان را از آسمان و زمین روزی داد و از هر چیزی که زمینهساز عبادت و انجام امور جانشینی در زمین و باعث پرهیز از وسوسههای شیاطین باشد در اختیارشان قرار داد. اگر بندگان معانی ربوبیت را درک کنند همین کافی است تا به توحید خالص نایل شوند و از انواع شرک رهایی یابند و وجدانشان را از کرنش در برابر هر معبودی جز رب العالمین آزاد سازند. بنده با خود میگوید پروردگار من کسی است که هرگاه او را بخوانم صدایم را میشنود و سود زیانم به دست اوست؛ از او امید کرم دارم و برای گشایش کارم به او پناه میبرم؛ چرا که او مرا آفریده و پرورده است؛ همو زمام امورم را در دست دارد و مرا به بهترین راه رهنمون میشود. در مقام خدایی خود مرا آب و غذا میدهد و هرگاه بیمار شوم شفایم میبخشد. او به تنهایی اسباب مرگ و زندگیام را در اختیار دارد؛ اوست که مرا میمیراند و زنده میکند؛ وقتی مرتکب گناه میشوم تنها اوست که مرا میبخشاید و عیبهایم را میپوشاند و روز حساب گناهانم را میآمرزد. او به تنهایی صاحب روز حساب است و کسی در این کار شریک او نیست. کسی در آن روز صاحب شفاعت نیست مگر او و آن دسته از پیامبرانی که خود به آنها اجازه دهد و از شفاعتشان خشنود باشد. این یگانه پروردگار من است که معبودی جز او نیست و یار و یاوری غیر از او وجود ندارد.
از این رو باید عبادتهایمان را در هر شکل و قالب و در هر سطحی که هست به ذات او اختصاص دهیم؛ استعانتمان نیز باید چنین باشد؛ تنها اوست که درماندگان را اجابت میکند و گره از کارشان میگشاید: «أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُون» [نمل: ۶۲].
یا [کیست] آن کس که درمانده را -چون وى را بخواند- اجابت مىکند، و گرفتارى را برطرف مىگرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار مىدهد؟ آیا معبودى با خداست؟ چه کم پند مىپذیرید.
اوست که ما را جانیشنان زمین قرار داده و همه چیز را در اختیار ما گذاشته است. اوست که آسمانها و زمین را برای ما آفریده و از آسمان آب را فرو فرستاده است و با آن میوهها و محصولات را پرورش داده است. اوست که کشتی را بر روی دریا برای ما آماده ساخته است و چشمهها و رودها را جاری کرده است و آفتاب و ماه و شب و روز را برای ما مسخر کرده است. از هر چیزی که از او خواستهایم و نخواستهایم به ما بخشیده است؛ نعمتهای او از شمار فزون و از عدد و حساب بیرون است. اوست که بی-وقفه و بدون در نظر گرفتن گناه و ثواب بندگان از آسمان و زمین روزیشان میدهد:
«اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الأَنْهَارَ (*) وَسَخَّر لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَینَ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ (*) وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» [ابراهیم: ۳۲-۳۴].
خداست که آسمانها و زمین را آفرید، و از آسمان آبى فرستاد، و به وسیله آن از میوهها براى شما روزى بیرون آورد، و کشتى را براى شما رام گردانید تا به فرمان او در دریا روان شود، و رودها را براى شما مسخّر کرد.
و خورشید و ماه را -که پیوسته روانند- براى شما رام گردانید و شب و روز را [نیز] مسخر شما ساخت.
و از هر چه از او خواستید به شما عطا کرد، و اگر نعمت خدا را شماره کنید، نمىتوانید آن را به شمار درآورید. قطعاً انسان ستمپیشه ناسپاس است.
اوست که هوا و دریا و خشکی را در اختیار ما قرار داده است و از هر چیزی جفتی آفریده است. اوست که ما را از نیروی شنوایی و بینایی و قلب و عقل برخوردار کرده است و اگر بخواهد میتواند در لحظهای همه را بگیرد و ما را از آنها محروم کند. اوست که ما را به سوی حق هدایت میکند و کسی غیر او شایستگی هدایت ندارد. اوست که ما را از نعمت قرآن کریم برخوردار کرده است که شرح و تفصیل هر چیز و مایهی هدایت و رحمت و نور و موعظه و شفای سینههاست. اوست که دریا را در اختیارمان قرار داده است تا از آن گوشت تازه برگیریم و زیور و زینت زندگیمان را از آن بیرون آوریم؛ کشتیهای کوهآسا را در آن به حرکت درآوریم و از جایی به جای دیگر سفر کنیم و از فضل و روزی او جویا شویم.
اوست که انواع گیاه، زیتون، خرما، انگور و سایر میوهها را برای ما رویانده است و اسب و استر و الاق را برای سواری و زینت زندگی در اختیار ما قرار داده است تا بارهای سنگینمان را جابجا کنند. چهارپایان را برای ما رام کرده است تا مایهی گرمی حیات ما باشند، به ما سود رسانند، خوراکمان را فراهم کنند و صبحگاهان و شامگاهان از حرکت و راه رفتنشان لذت ببریم.
اوست که زمین را گهوارهی ما ساخت و در آن بلندیها قرار داد تا با آن احساس آرامش کنیم؛ در آن نهرها و چشمهها جاری کرد و راهها را شکافت و نشانههایی قرار داد تا راهیاب شویم. از جنس ما برایمان همسرانی قرار داد و از آنان فرزند و نوادگان آفرید و از پاکیها روزیمان بخشید. اوست که خانههایمان را محل آرامش و آسایش ما قرار داد و از پوست و موی و کرک چهارپایان خانههای سبکی ساخت تا با خود حمل کنیم و در وقت سفر و گردش و در حال اقامت در آن سکونت گزینیم و از موی و پشم و کرک آن متاع و کالا برگیریم.
اینها و بسیاری از مسایل دیگر در هنگام خواندن آیات نخست سورهی فاتحه در عقل و قلب ما خطور میکند؛ در این لحظه گویی تمام قرآن در ذهن و عقل و قلب نمازگزار تداعی میشود و چیزی در برابر نمازخوان اهل تدبر پنهان نمیماند. به همین خاطر پایبندی کامل خود را به عبادت و استعانت از تنها معبود بزرگ خود رب العالمین اعلام میکند؛ برای کسی جز او سر تعظیم فرود نمیآورد و جز او معبودی نمیگیرد. غیر از او به کسی متوسل نمیشود و طلب هدایت نمیکند و هیچ کس را شریک او قرار نمیدهد. چگونه چنین کند در حالی که خداوند متعال به تنهایی آسمانها و زمین را آفریده است و از آسمان باران فرو فرستاده است و زمین مرده را به وسیلهی آن حیات بخشیده است؛ از هر گیاهی جفتی قرار داده است و باغها و بوستانهای خرم آفریده است:
«أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ السَّمَاء مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا کَانَ لَکُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ» [نمل: ۶۰].
آیا آنچه شریک مىپندارند بهتر است] یا آن کس که آسمانها و زمین را خلق کرد و براى شما آبى از آسمان فرود آورد، پس به وسیله آن، باغهاى بهجتانگیز رویانیدیم. کار شما نبود که درختانش را برویانید. آیا معبودى با خداست؟ [نه،] بلکه آنان قومى منحرفند.
«أَفَلَمْ یَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ (*) وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ» [ق: ۶و۷].
مگر به آسمان بالاى سرشان ننگریستهاند که چگونه آن را ساخته و زینتش دادهایم و براى آن هیچ گونه شکافتگى نیست.
و زمین را گستردیم و در آن لنگر [آسا کوه]ها فرو افکندیم و در آن از هر گونه جفت دلانگیز رویانیدیم.
اوست که ما در تاریکیهای خشکی و دریا رهنمون میشود و بادها را به جریان می-اندازد تا به بندگانش مژدگانی رحمت دهند:
«أَمَّن یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ» [نمل: ۶۳].
یا آن کس که شما را در تاریکیهاى خشکى و دریا راه مىنماید و آن کس که بادها [ى باران زا] را پیشاپیش رحمتش بشارتگر مىفرستد؟ آیا معبودى با خداست؟ خدا برتر [و بزرگتر] است از آنچه [با او] شریک مىگردانند.
اوست که آفرینش را آغاز و به آن پایان میدهد؛ نامهای نیکی دارد که او را با آنها می-خوانیم و پرستش میکنیم و از او یاری میجوییم:
«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ (*) هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (*) هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» [حشر: ۲۲-۲۴].
اوست خدایى که غیر از او معبودى نیست، داننده غیب و آشکار است، اوست رحمتگر مهربان.
اوست خدایى که جز او معبودى نیست، همان فرمانرواى پاک سلامت [بخش، و] مؤمن [به حقیقت حقه خود که] نگهبان، عزیز، جبّار [و] متکبّر [است]. پاک است خدا از آنچه [با او] شریک مىگردانند.
اوست خداى خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آنِ اوست. آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او مىگویند و او عزیز حکیم است.
کسی که پروردگارش را این چنین بشناسد چگونه خواهد توانست از غیر او بیم و امید داشته باشد و به کسی غیر از او متوسل شود؟
اوست که درمانده درمییابد آنگاه که او را بخواند؛ اوست که خواهنده را اجابت میکند آنگاه که او را بخواهد. او به ما نزدیک است و از هر چیز حتی از رگ گردن به ما نزدیکتر است؛ شنوای بیناست و آگاه و پذیرنده و دانا و توانا. دعای ما را میشنود و اجابت میکند. مهمترین چیزی که رستگاری انسان به آن بستگی دارد هدایت به راه راست و پایداری بر آن است؛ به همین خاطر ما در این سوره در طول شبانه روز بارها از او طلب هدایت میکنیم: «اهدنا الصراط المستقیم» ما به تکرار و اصرار بر این دعا نیاز داریم؛ دشمنی داریم که در کمینمان نشسته است و به محض اینکه لحظهای از ذکر خدای رحمن غافل میشویم با شتاب خود را به ما میرساند و نزدیک میشود تا از راه هدایت بازمان دارد و ما از صراط مستقیم منحرف کند؛ تا ما را در پرتگاههای انحراف و گمراهی سرنگون و در هالهای از آرزوهای بیهوده سرگردان کند. راه را در چشمان ما بیاراید و درونمان را به بدترین حالت درآورد تا از راه راست دور شویم. او دشمن خداست؛ دشمن ماست و برای گمراهسازی و قطع ارتباط ما با خدایمان از هیچ ترفندی دریغ نمیکند. حال ما چقدر به درگاه خدا نیازمندیم تا از شر این دشمن آشکار به او پناه جوییم؛ بیشک بدون هدایت او و خزیدن در درگاه او توان مقابله با این دشمن خطرناک را نخواهیم داشت. دشمنی که برای هجوم به ما از جلو و عقب و راست و چپ در کمین نشسته است و میخواهد شکرگزار نباشیم.
نیاز انسان به هدایت مانند نیاز ما به زندگی است بلکه زندگی همراه با گمراهی و انحراف مرگ زودهنگام است. هدایت زندگی حقیقی است:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» [انفال: ۲۴].
اى کسانى که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزى فرا خواندند که به شما حیات مىبخشد، آنان را اجابت کنید، و بدانید که خدا میان آدمى و دلش حایل مىگردد، و هم در نزد او محشور خواهید شد.
هدایت و راهیابی زندگی پاک و حقیقی است و کسی که میان قلب و جان آدمی مانع می-شود میتواند میان شیطان و راه یافتن او به قلب انسان و تأثیرگذاشتن در آن مانع شود و نگذارد راههای انحرافی را برای انسان بیاراید. او میتواند ما را هدایت کند و نیرویی در درونمان قرار دهد تا خیر و شر و حق و باطل و هدایت و گمراهی را از هم تشخیص دهیم.
پس ما از او هدایت میخواهیم و به درگاهش دعا میکنیم که ما را در راه خود استوار بدارد؛ این دعا یعنی زندگی پاک و حقیقی که با اعطای فرقان (نیروی تشخیص حق از باطل، خیر از شر و هدایت از گمراهی) به ما بر ما منت میگذارد؛ به طوری که جوانب فطرت را در ما تقویت میکند و بدین وسیله از شر شیطان در امان میمانیم. در این دعا میآموزیم که راهها فراوان و گوناگون هستند اما تنها راه مفید و کارآمد همان صراط مستقیم است:
«فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ» [یونس: ۳۲].
و بعد از حقیقت جز گمراهى چیست؟ پس چگونه [از حق] بازگردانیده مىشوید؟
ما از خدا میخواهیم با نعمت هدایت بر ما منت نهد:
«صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ»
زیرا شناخت راه راست زمانی کافی است که خداوند ما را به عملکرد و رفتار صحیح نیز رهنمون شود.
در اینجا نکتهی دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه رستگاری واقعی انسان به وجود جماعت یا امت هدایتیافتهای بستگی دارد که فرد خود را در سلک آن اندازد و یکی از اعضای آن باشد. راه راست راه امتی است که آن را میپیماید و در کنف حمایت رهپویانی قرار میگیرد که خداوند به آنان نعمت هدایت و زندگی ایمانی و فرقان بخشیده است؛ بنابراین «صراط مستقیم» را در پیش گرفتهاند. ما نیز وقتی صراط مستقیم را طلب میکنیم در واقع راه کسانی را میخواهیم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است:
«اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ (*) صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ»
یعنی ما از خداوند متعال میخواهیم از ما امت پرخیر و برکت و میانهرویی بسازد تا بر راه راست استوار بمانیم. این همان امتی است که از خداوند میخواهیم ما را در رکاب آن قرار دهد و به جمع آن ملحق کند.
این راه غیر از راه «مغضوب علیهم» است که خداوند به واسطهی نقض عهدشان آنان را لعن و دلهایشان را سخت کرده است. آنان کلام خدا را دگرگون کردند و آموزههایش را به فراموشی سپردند؛ به آیات خدا کفر ورزیدند و پیامبرانش را به قتل رساندند و به برخی از آنان تهمتهای ناروا زدند. ربا خوردند و آن را ترویج دادند، اموال مردم را به ناحق خوردند و مال حرام را بر خود حلال ساختند. گوساله پرستی کردند و آرزوی بت-پرستی در سر پروراندند. آنگاه خداوند بر آنان خشم گرفت و برخی را به بوزینه و خوک و بردگان طاغوت تبدیل کرد. آنان از آخرت ناامید شدند چنان که کفار از مردگان ناامید میشوند. پس در دنیا به خشم و ذلت خداوند نایل آمدند.
پروردگارا ما را از راه کسانی که خشمگینت کردند دور بدار و آنان را نیز از ما دور بدار و ما از اسباب هلاکت و نابودی آنان نیز محفوظ دار.
پروردگارا از تو میخواهیم ما را از راه و روش گمراهانی که از راه هدایت سر باز زدند دور بداری؛ همانانی که به توحیدشان فراخواندی اما شرک ورزیدند و مدعی شدند که پیامبرانشان این راه را برایشان اختیار کردهاند در حالی که چنین نبوده است و آنان تنها به راه ایمان و توحید و عبادت خالص فرا خواندهاند. از آنان پیمان گرفتی اما فراموش کردند و گمان بردند که فرزندان و محبوبان تو هستند؛ خود را فریب دادند و گمراه شدند و مردم را از راه راست منحرف کردند.
در اینجا نمازگزار سایر ویژگیهای «مغضوب علیهم» و «ضالین» را که در قرآن کریم آمده است به خاطر میآورد؛ چه گناهانی مرتکب شدند و چه راهی پیمودند؛ به خدا پناه میبرد که از شمار آنان نباشد و راه آنان را نپیماید و در پرتگاهی که سقوط کردهاند نیفتد. دعا میکند تا خداوند او را بر راهی که مؤمنان و رستگاران و اهل نعمت پیمودهاند ثابت و استوار بدارد.
کسی که این سوره را چند بار در روز بخواند این مفاهیم را در ذهن مجسم میکند و راهها گوناگون را به خاطر میآورد و از خداوند بزرگ به خاطر هدایت به راه راست سپاسگزاری میکند.
نظرات